دیسپچر کسی است که تمام اطلاعات مورد نیاز یک پرواز را گرد هم می آورد و کمک می کند یک پرواز به بار بنشیند . 


اما خب این موضوع ربطی به پستی که می خواهم بنویسم ندارد . برای پست عنوانی مد نظرم نبود و این را انتخاب کردم . ضمنا این پست یک نوع تخلیه روانی است و جنبه خاص دیگری ندارد . میتوانید با خواندنش احساس آشنا پنداری کنید اما خاصیت جالب دیگری ندارد . 


شرایط این روز ها ، شرایطی هست که سخت میتوانم ذهنم را معطوف به موضوعات دلخواهم کنم ، مانند گذشته روی چیز ها عمیق شوم ، کمتر میخواهم حرف بزنم و بیشتر میخواهم مشغول چیز گمراه کننده ای باشم . اما خب نمیتوانم حالا و اینجا از موشکافی دست بردارم و این حال را به حال خودش بگذارم . این پست شاید یک جورهایی تلاش من برای شناخت عواملی باشد که این شرایط را ایجاد کرده اند . 


از آنجا که میتوانم تا دلم بخواهد در مورد هر موضوعی حرف بزنم سعی می کنم زیاد روی موضوعات عمیق نشوم و کوتاه ازشان بگذرم . 


در یک بررسی سرپایی از خودم می توانم کمی افسردگی و غم در خودم احساس کنم . که احتمالا حاصل این دو می شود همین شرایط . پس منطقی است اگر به دنبال عوامل ایجاد کننده این دو بگردم . فکر می کنم امیدواری می تواند نقطه مقابل افسردگی باشد ، من امیدوار نیستم . مثلا در یک جامعه یا خانواده اعضا به یکدیگر امیدوارند ، و در کنار این امیدواری به دیگران به خودشان هم امیدوارند . من به دیگران کلا امیدوار نبوده و نیستم ، اما به خودم در مقاطعی امیدوار بوده ام ، اما این امیدواری با شرایط جامعه کم و زیاد می شود ، مثلا من اگر امیدوار باشم که عکاس خوبی می توانم باشم ، اما شرایط طوری باشد که از عهده خریدن دوربین عکاسی بر نیایم ، دیگر نمیتوانم نسبت به این موضوع امیدوار باشم . و به همین منوال هرچه شرایط جامعه تنگ تر می شود تیک های امیدواری برداشته می شود . مثلا من امیدوارم که میتوانم شرایط خوبی را با شخص دیگری تجربه کنم ، اما ابتذال فرهنگی و افکار قالب در ذهن هم سن و سالانم باعث می شود این امید در من کمرنگ بشود که میتوانم شخص مناسبی را پیدا کنم . یا مثلا من ایده هایی دارم که قابل ارزیابی و گاها خوب هستند ، اما شرایط فرهنگی و اقتصادی جامعه محلی برای رشد این ایده ها نیست ، مثل اینکه بذر گل داشته باشی اما خاکی نباشد . یا خاک باشد آب نباشد . یا آب و خاک باشد و گل هم بروید ، اما هیچکس به دیگری گل ندهد . 


این ها و مثال های فراوان دیگر ، عواملی هستند که منجر به نا امیدی می شوند ، مثلا گران شدن دلار یا مرگ چند نفر به خودی خود مواردی نیستند که در ما غم یا ناامیدی ایجاد کنند ، برداشت های ثانویه و اثرات جانبی آنهاست که منجر به نا امیدی و غم می شود . اگر دلاز گران شود فلان می شود ، یا مردن این چند نفر نشان داد که فلان است و فلان شخص فلان طور است . 


اما نا امیدی چیزی است که بیشتر از اینکه در من غم ایجاد کند ، افسردگی را به دوش می کشد ، غم اما شرایط ویژه تری برای من دارد ، چون من اساسا آدم غمگینی نیستم ، یعنی اصلا آدم احساسات محوری نیستم و وقتی غم یا شادی را تجربه می کنم حتما اتفاق بخصوصی باید افتاده باشد . 


فکر می کنم غم مربوط می شود یه تباهی . و شاید ناتوانی ، ذهنی و یا جسمی ، مثلا زمانی که چیزی را میدانم اما قدرت اثبات یا انجامش را ندارم ، سرخوردگی حاصل می شود ، مثلا زندگی کردن و معاشرت با خیلی ها و تجربه کردن افکار سطحی و آگاهی محدودشان ناراحت کننده است . خانواده و جامعه ای که تغییر ناپذیر جلوه می کند ، و نمیتوانی در قبالش کاری انجام دهی ضعف را منتقل می کند ، از جنس نا امیدی نیست از جنس نا توانی است و این غم انگیز است . ممکن است بگویید تغییر لازم نیست ، اما من در مورد اختلاف نظر ها در مورد یک فیلم یا موسیقی صحبت نمی کنم ، اصول بنیادی وجود دارد که درک اشتباه جامعه از آنها و عدم آگاهی نسبت به آنها منجر به شرایط خوبی نمی شود ، شرایطی که مثلا همین حالا در آن هستیم ، مثلا ما نمیدانیم باید چه کاری انجام دهیم تا شرایط بهتر شود ، برای همین در شرایط بد بجای حفظ جامعه به دنبال حفظ خودمان و خانواده مان هستیم . من خیلی از جامعه خوشم نمی آید اما شرط بقا در حفظ جامعه است ناچارا . این جنس از عدم آگاهی ، در کنار اینکه عوامل ایجاد و پروش این عدم آگاهی تقریبا محرض است ناراحت کننده است . نا امید کننده هم است . 


در نتیجه و در حالی که من زندگی شخصی نسبتا خوب و جالبی را در حال تجربه کردن هستم ، حال خوبی ندارم ، و عوامل آن را هم اینها می بینم . و حالا در حالی که من تمام وظایف شخصی خودم را برای ایجاد یک شرایط مناسب برای زندگی انجام داده ام ، اما شرایط مناسب زندگی ایجاد نشده است و زمانی که می فهمم حالا دیگر خارج از اراده من است و تمام من برای ایجاد یک شرایط خوب برای من کافی نیست . این غم انگیز است . اما خب همانطور که گفتم ، بالا و پایین می شود ، ممکن است یک سال دیگر همچین شرایطی نباشد . درست مثل یک سال قبل . اما این بالا پایین شدن اصلا خوب نیست . 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها