توجه ، در کنار تمرکز مساله مهمی است ، این که آدم انتخاب کند به فلان موضوع باید توجه کند . 


و سخت است ، یعنی خب نه اینکه همیشه سخت باشد ، گاهی اوقات اینطور است که تعداد محدودی دغدغه در اطراف ذهن پرسه می زند و خب با معیار های بدیهی و ابتدایی هم میتوان لایق ترینشان جهت توجه نشان دادن را برگزید . گاهی اوقات اما مساله طور دیگری است ، آدم در یک بلبشو قرار می گیرد که تشخیص معیار ها و اهمیتشان برای آدم دشوار می شود ، حتی دیگر دغدغه ها از یک جنس نیستند ، به هر طرف و هر گروهی که نگاه می کند ، جنس دیگری از دغدغه ها برایش اهمیت پیدا می کند . 


مثلا در حالی که دیشب به تعدادی از پیج ها و سایت های حمایت از حیوانات سر زده و توجه ش را کاملا به این مساله اختصاص داده ، امروز را در سایت دیگری به خود یی می گذراند ، و شب تصمیم میگیرد فوتبال بزرگترین دغدغه ش باشد . 


نه اینکه این سوویچ شدن توجه مساله عجیب و بدی باشد ، اما اهمیت آن در پراگرس یا روند رو جلو چیز ها هست ، اگر توجه مدام سوویچ شود ، چیز ها دیر به نتیچه می رسند و این دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن نیست . 


اما قبل از اینکه اصلا سوویچ شدن توجه مهم باشد ، سوال اصلی این است که کدام دغدغه ها یا مسائل ما لایق توجه هستند ، کدامشان بر دیگری اولویت دارند ، مثلا دغدغه های اجتماعی ام مهم تر دغدغه های خانوادگی ام هستند ؟ مثلا باید بیشتر نگران این موضوع باشم که سیل زده ها در چه حالی هستند یا نه ، توجه م به این سمت باشد که پایان نامه ام به چه شکل پیش می رود . 


فکر می کنم تا حد زیادی روحیات آدم ها در اولویت بندی این دغدغه ها جهت توجه کردن به آنها موثر است ، اما در هر حالتی ، در حال حاضر تعداد این دغدغه ها ی لایق توجه آنقدر پر شمار است که مثل بازی های رکورد داری که شرکت کننده های زیادی دارند ، نفرات اولشان مثلا 4 نفر باشند ، دومشان 8 نفر و . 


در پست بعدی یک مجموعه را باید از لحاظ توجه بررسی کنم . 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها